منه دیوونه روباش که نفهمیدم توبی رحمی
تموم مشکلم اینه که حرفامونمی فهمی
منوباش که نفهمیدم،تو بی ذوقی بی احساسی
دروغ بودکه میگفتی توهم محوگل یاسی
منه دیوونه روباش که شکستم باشکست تو
توچه مردابی افتادم یه عمره بادودست تو
منه دیوونه روباش واسه توگریه میکردم
توروباش که نفهمیدی توشعرم گم شده دردم
منه دیوونه روباش که به پای چشم توسوختم
ولی بعدیه کم بازی توبامن بدشدی کم کم
منه دیوونه روباش که واسه عهدت قسم خوردم
باهات موندم،باهات ساختم،واست سوختم،واست مردم
منه دیوونه روباش که به اخمای توخندیدم
همش یک گل توباعچم بوداونم آخرواست چیدم
منه دیوونه روباش که به خوبیم عادتت دادم
شکستی قلبمواماندیدی رنگ فریادم
منه دیوونه روباش که واست روزامو سوزوندم
خوشی روتوخودم کشتم،ولی باچشم توموندم
منه دیوونه روباش که کشیدم نازچشماتو
چه قدتلخه بدون تو،چه قدرسخته برام باتو
منه دیوونه روباش که خیال کردم تومجنونی
توحتی اسم مجنونم،نه آوردی،نه میدونی
منه دیوونه روباش که قددنیادوست دارم
نه امامن دوست داشتم،حالاکه ازتوبیزارم
منه دیوونه روباش که واست خوندم چقدرساده
توحرف عاشقونم روشنیدی حاضرآماده
منه دیوونه روباش که نشستم،منتظر،رسوا
زدی تو زیرقولاتو گذاشتی بازمنوتنها
منوباش که نفهمیدم،دیگه منونمیخواستی
چه قدردیوونه ای راستی،چه قدردیوونه ام راستی
منوباش که بایه آهنگ میخواستم مهربونترشم
زدی تیروتوی ذوقم،نذاشتی حوصله بازم
منه دیوونه روباش که توروعاشق حساب کردم
چه قدردیوونه تر،چون بازتورواینجاخطاب کردم
منه دیموونه روباش که،درسته خیلی دیوونم
جهنم میرم امانه،کنارتونمی مونم
اینم یک نامه ی ابری به امضای یه دیوونه
فقط بیچاره اون کس که،یه عمری باتومی مونه